چشم انتظار فرج

چشم انتظار فرج

چشم انتظار فرج

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دامان ولایت امن ترین نقطه در دنیا

15 آذر 1393 توسط حمزه نژاد

نکند در قلبتان درباره ی عترت اهل بیت شبه ای باشد ؛ویا در مقدم دانستن آنها بر دیگران در روحتان حائلی پدید آمده باشد ؛چرا که آنها کشتیهای نجات اند به هنگام طغیان ودریای نفاق؛ ومحیط امنند برای امت در آن هنگام که تند بادهای شقاق ودوئیت وزیدن گیرد . همانا آنان گنج ها ودربهای علم پیامبرند ؛ پس نباید جز از درب خانه وارد شوید ؛چون اگر کسی از درب خانه وارد نشود اورا دزد خوانند .

 نظر دهید »

حدیث کسا رو بیشتر باور کردم .

12 آذر 1393 توسط حمزه نژاد

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر ساحت مقدس امام زمان “عج"   وشما عزیزان

یکی دو هفته پیش  ؛قرار بود از  مدرسه ی ما هم مثل مدارس شهر یک اتوبوس دانش اموز پایه ی دوم ؛ به عنوان راهیان نور عازم مناطق جنگی استانمون بشن ؛به سفارش مدیر بنده در جلسه ی هماهنگی راهیان نور ؛واقع در اداره حاضر بودم ؛ در آنجا توصیه های لازم در خصوص این سفر توسط مسولین بسیج دانش آموزی برایمان گفته شد ؛ واز جمله  توصیه ای که شده بود این بود ؛” اگر روز شنبه هوا مساعد نبود  این سفر لغو می شود “؛بنده هم تمام مطالب وتوصیه ها رو یک به یک به دانش اموزان وآنچه لازم بود به سمع مدیر رساندم ؛ دریغ از یک مطلب مهم ” اگر هوا مساعد نبود سفر لغو می شود ” ما از سه کلاس دوم  39 نفر رو بردیم راهیان نور و اون روز کلاسها تق ولق بود  ومدیر لطف کرد به بقیه بچه ها که امکان رفتن به راهیان نور نبود گفت مدرسه نیان - راستی یادم رفت بگم مدیر ما فوق العاده به زمان آموزش حساس ؛ به دقیقه دقیقه ی  اون حساس هست - تاساعت12 شب (شنبه شب) هوا خوب بود یعنی وقتی میخابیدم هوا خوب بود ؛ ساعت 2:30 شب بود با یک صدایی از خواب پریدم ؛ بارون میومد “بارون شدید"  تازه یادم افتاد من به مدیر نگفتم اگه هوا خوب نبود سفر لغو هست( آخه اگه اینو میگفتم به دانش آموزان غیر راهیان نور میگفت اگه هوا بد بود مدرسه باشین) ؛ تا 4:30 خوابم نبرد ؛خدایا فردا من چی بگم ؛چون بچه های به غیر سفر میشینن خونه (دانش آموز که از خداشه مدرسه رو بزنه زمین ؛ حالا که خودمون گفتیم  نیاین ؛ دیگه معلومه نمیاد؛) انقدر اضطراب داشتم بی حد وحصر ؛ یهو به خودم گفتم ؛ من که تموم کارامو خوب انجام دادم ؛ این مطلب رو هم خدا خودش میدونه که فراموش کردم ؛ دیگه فقط باید به خود خدا توکل کنم ؛ اما اضطراب بازم ولم نمیکرد ؛ چند بار با صدای تقریبا بلند گفتم بابا هیچ قدرتی از خدا برتر نیست ؛ توکل به خدا ” فقط توکل به خدا” (البته صدقه هم دادم )صبح که رفتیم مدرسه همچنان باران شدید می بارید؛ مدرسه نرسیده بود با موبابلم با مسول بسیج دانش اموزی صحبت کردم ؛ برادر سفر لغو شده ؟ گفت نمیدونم به احتمال زیاد بله ؛ بازم گفتم توکل به خدا ؛15 دیگه بعد  همون مسول زنگ زد گفت: از استا ن گفتن  برنامه سر جاشه ؛ همچنان بارون میومد شدید ” همکارانی که با بچه رفته بودن اومدن گفتن ؛ این همه زحمت وهزینه ؛بارون اونجا امون نداد  استفاده کنیم ؛ و… وقتی اون روز رسیدم خونه 2 رکت نماز شکر خوندم ؛ خدایا 11 ماشین  دانش آموز و ومعلم ومسول رفتن تو این شرایط بد جویی (درسته بهرشو بردن )اما خیلی کیفیت نداشت ؛ اما سفر رو لغو نکردی ؛منو نجات دادی. من یعنی هیچ ، وای خدایا چقدر بزرگی ؛ مهربونی و…چقدر خدایی!

حالا وقتی حدیث کسا رو می خونم ومیرسم به اونجایی که خداوند فرموده :من  آسمان وزمین و…رو به خاطر 5 تن آل عبا خلق کردم ؛ خیلی باورم میشه که، میشه خداوند  دنیا رو به خاطر 5 تن آل عبا خلق کرده باشه ؛ وقتی یک روزش رو به خاطر من روسیاه چرخوند . خدایا به خاطر همه چی ازت متشکرم! الحمدلله رب العلمین

 2 نظر

مواظب باشیم

07 آذر 1393 توسط حمزه نژاد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

بزرگواران مواظب باشیم ؛ سوالات دینی رو از اهلش بپرسیم  ؛تو سفره هایی که برا اهل بیت در نظر میگیریم ومهمون دعوت میکنیم ؛ بدونیم کی برا این مهمونا میخاد مطلب بگه ؛ آخه در مقابل هرچی تحریف که سخنران یا مداح میگه وجمع ازش میگیرن ؛ صاحب خانه مسول هست ؛اهل بیت خودشون تو تبلیغ دین مردم رو قول نمیزدن ؛ لازم نیست ما براین که آدمای بیشتری رو تو روضه هامون جمع کنیم ؛یک چیزایی بگیم واحساسات مردم تحریک بشه  ؛ واقعا اسلام اونقدر خودش زیباست وزیبایی داره که اگه ما قدرت بیان واقعیتاشو داشته باشیم نیازی به بعضی حرفا نیست . والبته مدیونیم در مقابل افرادی مثل کلینی و… که ماهها و سالها ترک دیار میکردن تا صحت روایتی را از ناقلش بپرسن وبا سند ذکر کنن تا آنچه به دست ما میرسه درست باشه (یعنی احادیث واقعی رو از جعلی  بهمون شناسوندن) ؛ حالا ما حق نداریم هر کدوممون یک چیزای رو به دین اضافه یا کم کنیم ؛ هرچند نیت خیر داشته باشیم وبه قصد جذب بیشتر مردم به اسلام باشه .مثلا :شنیدم بعضا گفتن تو اذان در کنار گواهی  برولایت علی “ع” به حضرت زهرا و… اشاره  کردن اشکالی نداره  ؟! مواظب باشیم مطلب رو از اهلش بگیریم؛آخه  عشق ما به اهلبیت دلیل نمیشه ما هر کجا خواستیم تغییراتی به مقوله های دینی بدیم و…

التماس دعا

 نظر دهید »

دنیا

26 آبان 1393 توسط حمزه نژاد

بسم الله الرحمن الرحیم


مولا امیر المومنین علی  (ع) می فرمایند: به راستی از بی خبری وبی ارزشی دنیا است که بر هیچ حالتی پایدار نیست و

پیوسته در حال دگرگونی است ؛یک طرف را اصلاح کند به فساد وتباهی طرف دیگر ؛یکی را خوشحال کند با اندوه آن  دیگر

؛بودن در آن خطرناک و اعتماد بدان خطرناک تر ؛جاوید ماندن در آن محال و اعتماد برآن گمراهی است.

ترجمه غررالحکم ودررالکلم ؛ح؛108/2876 ؛ ج1؛ ص378

پس نه باید غره شد به داشته ها ونه غصه خورد به نداشته ها ؛باید آگاهانه گذر کرد از این

وادی ناپایدار و به سلامت رسید به وادی امن الهی .

التماس دعا

 نظر دهید »

آن قدر گرم است بازار مکافات عمل گر به دقت بنگری ، هر روز روز محشر است.

24 آبان 1393 توسط حمزه نژاد

بسم الله الرحمن الرحیم

آن  قََدََر گرم است بازار مکافات عمل        گر به دقت بنگری ،هر روز   روز محشر است.

دوستی تعریف میکرد  :(حالا از منبع معتبر خوانده یا شنیده نمی دانم ) یک روز حضرت موسی برای مناجات به طور رفته بود ،به خدا گفت ،خدایا یک سر از اسرارت را به من نشان بده ؛خدا فرمود: موسی برو کنار فلان چشمه بنشین و ببین چه می بینی ؛ رفت ونشست ودید سواری آمد ؛پیاده شد ویک آبی به سر وصورتش زد ؛یک کیسه پول داشت ؛یادش رفت ببرد ؛کیسه پول را گذاشت آنجا وسوار شد ورفت ؛یک پسر بچه حدودا 10 ساله آمد ودید کیسه پول آنجاست برداشت ورفت ،حضرت موسی دارد تماشا می کند ؛ در آن طرف سواره یک دفعه یادش آمد که ای وای ؛من یک کیسه پول داشتم یادم رفت  بیاورم ، برگشت دید که پیر مرد نابینا آنجاست ، پسره رفته بود ، سواره گفت :پیر مرد کیسه پول مرا ندیدی ؟گفت نه  و اظهار بی اطلایی کرد و گفت من نابینا هستم  ومال تو را ندیدم وبرنداشتم ؛سواره  گفت تو برداشتی ؛من همین الان رد شدم اینجا کس دیگری نبود  و… آنگاه با شمشیر زد وپیر مرد راکشت ؛حضرت موسی گفت : خدایا این پیر مرد بی گناه  کشته شد  وکیسه را پسر بچه برد ، قصه چیست؟خطاب رسید که ای موسی ؛ این  سوار که پولهایش را جا گذاشت یک موقعی پدرآن پسر بچه برای اوکار کرده بود وهمان مقدار پول پدر این بچه را سوار خورده بود ؛حالا این پول نصیب بچه اش شد و آن پیر مرد هم که دیدی کشته شد ؛زمانی پدر این سوار را کشته بود  و خود سوار نمیدانست که قاتل پدرش می باشد  ؛به هوای اینکه پولش را برداشته اورا کشت.

التماس دعا

 


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

چشم انتظار فرج

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناسبتها
  • شب جمعه وانتظار(خدایا درشب میلاد حضرت مسیح )مسیحای ما را برسان
  • پیام تسلیت
  • تبریک آغاز امامت امام زمان"عج"
  • ترجمه صوت شهید باکری
  • ترجمه صوت شهید باکری

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 2
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 104
  • 1 ماه قبل: 2475
  • کل بازدیدها: 47291

آیتم ها

  • میلاد حضرت عیسی (ع) مبارک
  • پیشاپیش عید قربان مبارک
  • هم تسلیت هم تبریک
  • تبریک میلاد حضرت معصومه (س)وروز دختر
  • بی تابی دوست عزیزم
  • تبریک میلاد کریم اهل بیت(ع)
  • ​امام خمینی، ای حماسه فراموش نشدنی در قلب تاریخ بشریت
  • انتظار فرج
  • تبریک اعیاد شعانیه
  • انتظار فرج

اذان

اوقات شرعی

پیچک

صلوات

  • ابزار صلوات
  • 
  • وکیل زمانی
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس